پارت ۱۷ . فصل اول
+:دستت وقتی می دونی میسوزی چرا دست میزنی آخه
-:.... اه خب یادم میره آی
+: اوففف بیا ببینم چقدر سوخته ..
به دستش نگاهی انداختم سوختگیرش زیاد نبود
و بازم معلوم بود درد داره
+؛کرم سوختگی داری ؟
-:اره توی کشو هست
+:وایسا برم بیارم
وارد اتاق شدم و در کشو رو باز کردم چند تا دارو و کرم بودن
کردم سوختگی رو برداشتم و از اتاق بیرون اومدم
که با صدای تهیونگ مجبور شدم دوباره برگردم داخل اتاق
-: دستکش هامم بیارم
دستکش های که روی تخت بود و برداشتم و از اتاق بیرون اومدم دستکش ها رو به سمتش پرت کردم و خودم کنار نشستم
-:بیا این دستکش ها رو بپوش
+: چرا .
-: میخوای دوباره دستم بسوزه ؟
+: عه راست میگی یادم رفته بود
-: خب بیا
دستکش و داد دستم که هر دوتا رو دستم کردم و کرم و برداشتم
+:دستت و بده
دستش و به سمتم گرفت که از کرم روی دستم ریختم و روی جای سوختگی دستش گذاشتم و آروم دستم و حرکت میدادم تا کرم به همه جای سوختگی برسه
بعد از اینکه کار تموم شد کرم و سرجاش برگردوندم و
دوباره اومدم و کنارش نشستم
حرفی بین مون رد و بدل نمیشد تا اینکه تصمیم گرفتم سوالای که ازش داشتم و بپرسم
+:...اوممم میتونم چند تا سوال بپرسم
سرش و از بین دستاش بالا اومد و به سمتم چرخید
-:بپرس
+: تو پیرم میشی ؟
-: اره میشم
+: ولی این چطوری ممکنه ؟
-: چون هنوز نمردم و موقعی که جسمم رشت میکنه روحمم رشت میکنه و به همین دلیل روحمم میتونه پیر بشه یا بخوام واضح تر بگم منم پیر میشم
+: واو.. چه عجب و باحاله ..
-:اوهوم
+: خب سوال بعدی ..چطور طلسمت شکسته میشه و میتونی دوباره به جسمت برگردی
-:خب برای اون باید جادوگری که منو طلسم کرده طلسم و باطل کنه که مطمئنم این کار و نمیکنه
+:میدونی اون جادوگر کیه و چه شکلیه
-: خب فقط یه بار دیدمش و اون موقع هم صورتش و پوشونده بود .. خب تا جای که میدونم اسمش اهوراست و یه بار شنیده بودم که یه دختر داره و دنبال اون دختر میگرده فکر کنم گفته بود دخترش و ول کرده بود و الان داره دنبالش میگرده ولی پیداش نکرده
+:آها.. راستی
-:بله
+:.....
-:.... اه خب یادم میره آی
+: اوففف بیا ببینم چقدر سوخته ..
به دستش نگاهی انداختم سوختگیرش زیاد نبود
و بازم معلوم بود درد داره
+؛کرم سوختگی داری ؟
-:اره توی کشو هست
+:وایسا برم بیارم
وارد اتاق شدم و در کشو رو باز کردم چند تا دارو و کرم بودن
کردم سوختگی رو برداشتم و از اتاق بیرون اومدم
که با صدای تهیونگ مجبور شدم دوباره برگردم داخل اتاق
-: دستکش هامم بیارم
دستکش های که روی تخت بود و برداشتم و از اتاق بیرون اومدم دستکش ها رو به سمتش پرت کردم و خودم کنار نشستم
-:بیا این دستکش ها رو بپوش
+: چرا .
-: میخوای دوباره دستم بسوزه ؟
+: عه راست میگی یادم رفته بود
-: خب بیا
دستکش و داد دستم که هر دوتا رو دستم کردم و کرم و برداشتم
+:دستت و بده
دستش و به سمتم گرفت که از کرم روی دستم ریختم و روی جای سوختگی دستش گذاشتم و آروم دستم و حرکت میدادم تا کرم به همه جای سوختگی برسه
بعد از اینکه کار تموم شد کرم و سرجاش برگردوندم و
دوباره اومدم و کنارش نشستم
حرفی بین مون رد و بدل نمیشد تا اینکه تصمیم گرفتم سوالای که ازش داشتم و بپرسم
+:...اوممم میتونم چند تا سوال بپرسم
سرش و از بین دستاش بالا اومد و به سمتم چرخید
-:بپرس
+: تو پیرم میشی ؟
-: اره میشم
+: ولی این چطوری ممکنه ؟
-: چون هنوز نمردم و موقعی که جسمم رشت میکنه روحمم رشت میکنه و به همین دلیل روحمم میتونه پیر بشه یا بخوام واضح تر بگم منم پیر میشم
+: واو.. چه عجب و باحاله ..
-:اوهوم
+: خب سوال بعدی ..چطور طلسمت شکسته میشه و میتونی دوباره به جسمت برگردی
-:خب برای اون باید جادوگری که منو طلسم کرده طلسم و باطل کنه که مطمئنم این کار و نمیکنه
+:میدونی اون جادوگر کیه و چه شکلیه
-: خب فقط یه بار دیدمش و اون موقع هم صورتش و پوشونده بود .. خب تا جای که میدونم اسمش اهوراست و یه بار شنیده بودم که یه دختر داره و دنبال اون دختر میگرده فکر کنم گفته بود دخترش و ول کرده بود و الان داره دنبالش میگرده ولی پیداش نکرده
+:آها.. راستی
-:بله
+:.....
- ۱۷.۱k
- ۲۳ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط